آیه 53 سوره عنکبوت

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ ۚ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

[29–53] (مشاهده آیه در سوره)


<<52 آیه 53 سوره عنکبوت 54>>
سوره :سوره عنکبوت (29)
جزء :21
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

منکران (به تمسخر) از تو تقاضای تعجیل در نزول عذاب می‌کنند، و اگر وقت معین آن (در علم ازلی، قیامت) نبود عذاب حق بر آنها می‌رسید، و البته ناگهانی در حالی که غافل و بی‌خبر باشند بر آنان خواهد آمد.

آنان شتاب در آوردن عذاب را از تو می خواهند، اگر مدتی معین [برای آنان] مقرّر نبود، قطعاً آن عذاب را [که خواهانش هستند] بر آنان می آمد و حتماً ناگاه در حالی که بی خبرند، به سراغشان خواهد آمد.

و از تو به شتاب درخواست عذاب [الهى را] دارند، و اگر سرآمدى معين نبود، قطعاً عذاب به آنان مى‌رسيد و بى‌آنكه خبردار شوند غافلگيرشان مى‌كرد.

از تو به شتاب عذاب را مى‌طلبند. اگر آن را زمانى معين نبود، بر آنها نازل شده بود. و ناگهان و بى‌آنكه خبر شوند بر آنها فرود خواهد آمد.

آنان با شتاب از تو عذاب را می‌طلبند؛ و اگر موعد مقرّری تعیین نشده بود، عذاب (الهی) به سراغ آنان می‌آمد؛ و سرانجام این عذاب بطور ناگهانی بر آنها نازل می‌شود در حالی که نمی‌دانند (و غافلند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They ask you to hasten the punishment. Yet were it not for a specified time, the punishment would have surely overtaken them. Surely, it will overtake them suddenly while they are unaware.

And they ask you to hasten on the chastisement; and had not a term been appointed, the chastisement would certainly have come to them; and most certainly it will come to them all of a sudden while they will not perceive.

They bid thee hasten on the doom (of Allah). And if a term had not been appointed, the doom would assuredly have come unto them (ere now). And verily it will come upon them suddenly when they perceive not.

They ask thee to hasten on the Punishment (for them): had it not been for a term (of respite) appointed, the Punishment would certainly have come to them: and it will certainly reach them,- of a sudden, while they perceive not!

معانی کلمات آیه

  • بغتة: بغت: ناگهان. تاء آن براى وحدت يا نوعيت است.

نزول

این آیه درباره نضر بن الحارث نازل گردید: موقعى که درخواست عذاب به وسیله باریدن سنگ از آسمان براى خود نموده بود نظیر شأن و نزول آیه 32 سوره انفال که در صفحات 381 و 382 مذکور مى باشد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «53»

آنان با عجله از تو عذاب (الهى را) مى‌خواهند و اگر مهلت معيّن (براى آنان مقرّر) نبود، قطعاً عذاب به سراغشان مى‌آمد، (ولى بدانند) عذاب ناگهانى به سراغشان خواهد آمد در حالى كه از آن غافلند.

يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ «54»

آنان از تو عذاب فورى مى‌خواهند و حال آن كه جهنم بر كافران احاطه دارد.

نکته ها

در قرآن چندين بار آمده است: كفّارى كه به عذاب الهى تهديد مى‌شدند، به خاطر ناباورى يا استهزا، پيوسته از پيامبرشان عذاب فورى تقاضا مى‌كردند؛ از اين عجله‌ى كفّار در همه‌ى موارد انتقاد شده است.

در تأخير عذاب و قهر الهى بركاتى است از جمله:

الف: فرصتى است براى توبه.

ب: پيدايش فرزندان صالح از پدران منحرف.

ج: آزمايش مردم در ديندارى و مقاومت.

جلد 7 - صفحه 160

پیام ها

1- لطف يا قهر الهى، حكيمانه، حساب شده و داراى برنامه است و با عجله‌ى اين و آن تغيير نمى‌كند. «يَسْتَعْجِلُونَكَ»

2- سقوط فكرى انسان به قدرى است كه حاضر است هلاك شود، ولى حقّ را نپذيرد. «يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ»

3- امور اين عالم، داراى زمان‌بندى‌هاى حساب شده و معيّن است. «أَجَلٌ مُسَمًّى»

4- قهر ناگهانى خداوند براى آمادگى دايمى ماست. «بَغْتَةً»

5- قهر الهى قابل پيش‌بينى نيست. «لا يَشْعُرُونَ»

6- گرچه كفّار به خاطر ناباورى يا استهزا، عذاب فورى را از پيامبر توقّع دارند، ولى بدانند احاطه‌ى دوزخ بر كافران قطعى است. «لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (53)

«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 172- آيه، در سوره اسراء، آيه 96 مى‌باشد.

جلد 10 - صفحه 252

وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ‌: و عجله مى‌كنند تو را به نزول عذاب از روى انكار و عناد و استهزاء و تكذيب، مانند نضر بن حارث و امثال او و مى‌گويند «فامطرنا علينا حجارة من السّماء» حق تعالى در جواب فرمايد: وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى‌: و اگر نبود مدتى نامبرده و معين مقرر براى عذاب هر قومى و تأخير آن از اين وقت به جهت حكمت و مصلحت در آن، لَجاءَهُمُ الْعَذابُ‌: هر آينه آمدى به عجله كنندگان عذاب موعود بر سبيل عجله. ابن عباس گفته: معنى آنكه و اگر نبود كه من وعده داده‌ام تو را كه در عهد تو ايشان را عذاب استيصال نكنم و عذاب آنها را به قيامت اندازم، هر آينه به نزول عذاب تعجيل نمودمى لقوله تعالى‌ «بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى‌ وَ أَمَرُّ» وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً: و هر آينه البته البته خواهد آمد بديشان عذاب ناگهانى و فجئة، يعنى بدون ظهور علامات به يكبار عذاب بر آنها نازل خواهد شد در دنيا يا عذاب قبر و يا عذاب قيامت. وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‌: و حال آنكه ايشان ندانند يعنى ناگهان عذاب بر آنها فرود آيد كه از آن بى‌خبر باشند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى‌ عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى‌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (51) قُلْ كَفى‌ بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (52) وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (53) يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ (54)

يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (55)

ترجمه‌

و گفتند چرا فرستاده نميشود بر او نشانه‌هائى از پروردگارش بگو جز اين نيست كه نشانه‌ها نزد خدا است و نيستم من مگر بيم دهنده‌اى آشكار

آيا كافى نباشد آنانرا اينكه فرستاديم بر تو كتابرا كه خوانده ميشود

جلد 4 صفحه 236

بر آنها همانا در اين هر آينه رحمت و نصيحتى است از براى گروهى كه ميگروند

بگو كافى است خدا ميان من و ميان شما كه گواه باشد ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و آنانكه ايمان آوردند بباطل و كافر شدند بخدا آنگروه آنان زيانكارانند

و بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و اگر نبود وقتى نامبرده شده هر آينه آمده بود آنها را عذاب و هر آينه خواهد آمد البته آنها را ناگهان و آنها نميدانند

بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و همانا دوزخ هر آينه احاطه دارد بكسانيكه كافر شدند

روز كه فراگيرد آنها را عذاب از بالاى سرشان و از زير پاهاشان و گويد بچشيد آنچه را بوديد كه ميكرديد.

تفسير

يكى از توقعات بيجاى كفار مكه از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آن بود كه هر روز تقاضاى معجزه‌اى مينمودند بدلخواه خودشان از قبيل احياء موتى و اژدها شدن عصا و طلا گشتن كوه صفا غافل از آنكه امور عالم بر طبق نظام اتمّ و احسن منظّم و مرتّب شده و بدون حاجت قوى نبايد بر خلاف آن تقديرى شود لذا اولا خداوند متعال به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه در جواب كسانيكه براى تشكيك در عقائد مسلمانان و اضلال مردم ضعيف الايمان بر سبيل اعتراض ميگويند چرا معجزات يا معجزه‌اى مانند معجزات انبياء سابق بر اين پيغمبر از طرف خدا نازل نميگردد تا ما معتقد بصدق او شويم بفرمايد امر از اين قرار است كه اختيار نزول معجزات با خداوند است هر وقت و براى هر كس صلاح باشد هر چه بخواهد ظاهر خواهد فرمود من فقط موظّفم كه احكامى را از طرف خداوند بشما ابلاغ نمايم و در صورت مخالفت از عذاب او بترسانم با آنكه انبياء سابق كتابيكه بخودى خود معجزه باشد نداشتند و خداوند نازل فرموده بر من كتابيكه معجزه باقيه است تا روز قيامت و بعدا فرموده آيا كفايت نميكند آنها را چنين كتابى در اثبات صدق تو با آنكه پيوسته بر آنها قرائت ميشود و موجب دوام نعمت و رحمت و تذكر و پند و نصيحت است براى كسانيكه بآن ايمان مى‌آورند و بمفادش عمل مينمايند نه كسانيكه از آن اعراض و بتقليد اجانب اقبال ميكنند از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بعضى از مسلمانان مكتوباتى از مقالات يهود را نزد آنحضرت آوردند و او فرمود كافى است براى گمراهى قومى آنكه از آورده پيغمبر خودشان اعراض‌

جلد 4 صفحه 237

و بآورده غير اقبال نمايند و باز دستور داده كه بفرمايد كافى است خدا كه شاهد باشد ميان من و شما كه آنچه آورده‌ام از جانب او است و ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و حال من و حال شما را از معجزاتيكه آوردم و حمل بر سحر و شعبده و چشم بندى نموديد و آنكسانيكه معتقد شدند باين امور باطله در آيات الهى و منكر توحيد خدا شدند و عبادت نمودند بتها و شياطين را آنها زيان كارانند در دنيا و آخرت براى از دست دادن عزّت و رسيدن بذلّت و فروختن بهشت و خريدن جهنم و مبادله نمودن ايمان بكفر و نيز فرموده كه بعضى از اين قوم لجوج عنود بعد از اخبار نمودن تو آنها را بخسران در دنيا و انذار نمودن تو آنانرا بعذاب آخرت تعجيل مينمايند در وعده عذاب و ميگويند ببار بر ما سنگ از آسمان غافل از آنكه امور الهى بر طبق حكمت و مصلحت باقتضاء وقت و مقام مقدّر شده و اگر اين ملاحظه نبود البته عذاب بر آنها نازل ميشد ولى آسوده خاطر نباشند كه در آتيه نزديكى ناگهان عذاب الهى بر آنها نازل خواهد شد بطوريكه از انتظار و ترقّب آنها خارج باشد و ندانند وقت و كيفيّت آنرا چنانچه در وقعه بدر مشهودشان شد و در وقت مرگ ديدند و در قيامت خواهند ديد و عجب در آنستكه الآن موجبات جهنم بر آنها احاطه دارد و بعدا خودش و باز از تو بعجله عذاب را طلب مينمايند چون روز قيامت عذاب از زير پا و بالاى سر و ساير جوانب و اطراف بر اهل جهنم احاطه دارد و خدا و ملائكه ميگويند بچشيد جزاى اعمال و كردار زشت خودتان را و نقول بصيغه متكلّم مع الغير نيز قرائت شده است و در آيه اولى بجاى آيات اولى آيه بصيغه مفرد نيز قرائت نموده‌اند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَستَعجِلُونَك‌َ بِالعَذاب‌ِ وَ لَو لا أَجَل‌ٌ مُسَمًّي‌ لَجاءَهُم‌ُ العَذاب‌ُ وَ لَيَأتِيَنَّهُم‌ بَغتَةً وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ (53)

و استعجال‌ و طلب‌ تعجيل‌ عذاب‌ ميكنند تو ‌را‌ و ‌اگر‌ نبود اجلي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معين‌ ‌شده‌ ‌هر‌ آينه‌ مي‌آمد ‌آنها‌ ‌را‌ البته‌ عذاب‌ ‌به‌ ناگاهي‌ و حال‌ ‌آنها‌ نميفهمند و شعور ندارند و درك‌ نميكنند.

وَ يَستَعجِلُونَك‌َ بِالعَذاب‌ِ ‌از‌ باب‌ سخريه‌ و استهزاء ميگويند ‌پس‌ ‌اينکه‌ عذابي‌ ‌که‌ ‌بما‌ وعده‌ ميدادي‌ كو! ‌اگر‌ راست‌ مي‌گويي‌ ‌پس‌ چرا عذاب‌ ‌بر‌ ‌ما نازل‌ نميشود و ‌اينکه‌ كلاميست‌ ‌که‌ كفار بتمام‌ انبياء گفتند و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ شرك‌ و كفر و بسياري‌ ‌از‌ معاصي‌ اقتضاء نزول‌ بلا دارد لكن‌ سر ‌در‌ تأخيرش‌ بواسطه‌ حكم‌ و مصالحيست‌ ‌که‌ خداوند ميداند ‌من‌ جمله‌ اينكه‌ بسا ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ مؤمني‌ پيدا ميشود ‌براي‌ ‌او‌ خداوند عذاب‌ نازل‌ نميكند و بسا ميداند ‌که‌ اينها بعدا متنبه‌ ميشوند و ايمان‌ ميآورند ‌ يا ‌ موفق‌ بتوبه‌ ميشوند و دست‌ ‌از‌ معاصي‌ برميدارند و بسا تأخير ‌براي‌ ازدياد ‌آنها‌ ‌در‌ طغيان‌ ‌است‌ و عقوبت‌ ‌آنها‌ شديدتر شود و ‌ يا ‌ حكمتهاي‌ ديگر چنانچه‌ ميفرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ (آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 178) بعلاوه‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ فردي‌ اجلي‌ معين‌ ‌شده‌ ‌که‌ ساعتي‌ تقديم‌ و تأخير ندارد لِكُل‌ِّ أُمَّةٍ أَجَل‌ٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم‌ لا يَستَأخِرُون‌َ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُون‌َ (اعراف‌ ‌آيه‌ 34) لذا ميفرمايد:

وَ لَو لا أَجَل‌ٌ مُسَمًّي‌ لَجاءَهُم‌ُ العَذاب‌ُ ولي‌ بموقع‌ ‌خود‌ خواهند چشيد.

وَ لَيَأتِيَنَّهُم‌ بَغتَةً اينكه‌ رسيد ‌ يا ‌ ‌در‌ خواب‌ بودند ‌ يا ‌ مشغول‌ لهو و لعب‌ يك‌ نفس‌ بالا آمد

جلد 14 - صفحه 340

برنگشت‌ فرود آمد بالا نيامد نفسها شماره‌ دارد روزيها اندازه‌ دارد عمرها مدت‌ دارد «ناگهان‌ بانگي‌ ‌بر‌ آمد خواجه‌ مرد».

وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ

«‌النّاس‌ نيام‌ فاذا ماتوا انتبهوا»

‌که‌ ديگر نتيجه‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 53)- در این آیه به سومین بهانه جوییهای آنها اشاره کرده، می‌گوید:

«آنها در مورد عذاب عجله می‌کنند و با سرعت آن را از تو می‌طلبند» (وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ). آنها می‌گویند اگر عذاب الهی حق است و دامن کفار را می‌گیرد پس چرا به سراغ ما نمی‌آید؟! قرآن در پاسخ این سخن سه جواب می‌دهد.

نخست می‌گوید: «اگر موعد مقرری تعیین نشده بود عذاب الهی فورا به سراغشان می‌آمد» (وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّی لَجاءَهُمُ الْعَذابُ).

این زمان معین برای آن است که هدف اصلی یعنی بیداری یا اتمام حجت بر آنها حاصل گردد.

دیگر این که آنها که این سخن را می‌گویند چه اطمینانی دارند که هر لحظه عذاب الهی دامنشان را نگیرد؟ چرا که «این عذاب ناگهانی و بدون مقدمه، و در حالی که آنها نمی‌دانند و توجه ندارند به سراغشان می‌آید» (وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).

گرچه موعد عذاب در واقع معین و مقرر است ولی مصلحت این است که آنها از این آگاه نباشند و بدون مقدمه فرا رسد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 143
  2. تفسیر کشف الاسرار.

منابع